جدول جو
جدول جو

معنی اوقات تلخ - جستجوی لغت در جدول جو

اوقات تلخ
بدخلق، ترشرو، خشمگین، عبوس، عصبانی، عصبی، اندوهناک، غمناک، مهموم
متضاد: تردماغ
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ترشرویی خشمگینی تندی (گویش گیلکی) عبوسی ترشرویی، خشمگینی. یا بااوقات تلخی. با عصبانیت: با اوقات تلخی گفت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوقات تلخی
تصویر اوقات تلخی
مجازاً عصبانیت و ناراحتی
فرهنگ فارسی معین
عصبانی، انکار
فرهنگ گویش مازندرانی